جواهری ناصر ادرس عنبراباد پاساژ رئیسی فاز1
عمومی
آغامحمدخان قاجار (۱۱۲۱ در استرآباد - ۲۸ خرداد ۱۱۷۶ در شوشا) بنیانگذار دودمان قاجاریه در ایران است. در سال ۱۱۶۱ خورشیدی آغامحمدخان که از افراد ایل قاجار بود با از میان بردن حکومت جانشینان کریم خان زند به حکومت رسید. او تهران را پایتخت خود انتخاب کرد. آغامحمدخان مردی تندخو و خشن بود که با لشکرکشیهای متعدد توانست ایران را یکپارچه سازد. بعداز وی برادرزادهاش فتحعلی شاه به حکومت رسید. زندگینامهآغامحمدخان زادهٔ ۲۷ محرم ۱۱۵۵ ه. ق. برابر با ۲۷ خردادماه ۱۱۲۱ خورشیدی (۱۷ ژوئن ۱۷۴۲) در در میانه راه ساری به گرگان است. مراسم تاجگذاری اش را در ۱۵ ربیعالثانی ۱۱۹۵ ه. ق. برابر با ۱ فروردین ماه ۱۱۶۱ خورشیدی (۲۱ مارس ۱۷۸۲) در ساری برگزار کرد و سرانجام در ۲۱ ذی الحجه ۱۲۱۱ ه. ق. برابر ۲۷ اردیبهشت ماه ۱۱۷۷ خورشیدی (۱۷ مه ۱۷۹۸) در شوشا درگذشت. وی فرزند محمدحسن خان قاجار و او نیز فرزند فرزند شاهقلی خان فرزند جهانسوزخان بود. مازندران و بارفروش (بابل امروزی) مرکز حکمرانی محمدحسن خان بود و فتحعلی خان حاکم گرگان بود و در استرآباد حکومت میکرد. اینان شیعه مذهب بودند. پس از کشتن فتحعلی خان رقیب سرسخت خویش به مقام شاهی رسید. ریشههای قدرتیابی دودمان قاجارنوشتار اصلی: دودمان قاجار
درباره اصل و نسب قاجارها اطلاعات درستی در دست نیست، اما ظاهرا از نژاد ترک بودند. آنها از دوره صفویه در تاریخ ایران پیدا شدند و نسب خود را به مغولان میرساندند.[۱] در اواخر قرن نهم هجری شاه عباس آنها را برای دفاع از مرزها به سه قسمت تقسیم کرد. قسمتی در مرو برای مقاومت در برابر ازبکان، قسمتی در گنجه و ایروان و قسمت دیگر در قلعه مبارکآباد ساکن شدند. با توجه به سکونت قاجارها در حوزه فرهنگ و تمدن ایران میتوان آنها را ایرانی شده نامید. قدرت یافتن دودمان قاجار به عهد صفوی و شاه عباس برمیگردد. آنان ابتدا در شمال رود ارس ساکن بودند و در آن زمان به دلیل کمکهای بزرگشان به دربار صفوی، قدرت بیشتری یافتند و سپس دستهای از آنان در غرب استرآباد و سکنی گزیدند. نادرشاه افشار در زمان حکومتش برای جلوگیری از به قدرت رسیدن محمدحسن خان، اخته کردن آغامحمدخان به فرمان عادلشاه جانشین نادرشاه صورت گرفت. (به همین دلیل است که در نام وی آقامحمد را آغامحمد مینویسند). وضعیت ایران در زمان کودکی آغامحمدخانزمانی که نادر و فرزندانش به قتل رسیدند، شاهرخ شاه برای به دست گرفتن قدرت تلاش میکرد. فرماندهی سپاه شاهرخ به علت تجربه و تدبیر فوقالعاده محمدحسن خان قاجار به او واگذار گردید. با همکاری حاکم طبس ابراهیم خان برکنار شد و شاهرخ به سلطنت رسید، هرچند اندکی پس از آن شاهرخ شاه به دست دشمنانش که در راس آنان پدرزن وی قرار داشت نابینا گشت. فرماندهان وفادار دست به کودتا زده شاهرخ شاه نابینا را مجدداً بر تخت سلطنت نشاندند. کودکی و نوجوانی آغا محمد خانآغا محمد خان تیراندازی، سوارکاری و خواندن و نوشتن و حفظ کردن قرآن را نزد مادرش جیران خانم -که از بهترین تیر اندازان بود- فراگرفت. او در سیزده سالگی جزو بهترین تیراندازان قشون محمدحسن خان بود و فرمانده دستهٔ تجسس یا طلایهدار قشون پدرش گردید. وی با آن سن اندک، شجاع و با اراده بود و از مرگ ترسی نداشت. کریم خان و قاجارچندی بعد محمدحسن خان سپاهی مجهز و منظم ترتیب داد و به جنگ با کریم خان زند پرداخت. در جنگهای اولیه پیروزی با قجرها بود؛ اما در نهایت وی شکست خورده و در میدان جنگ توسط حاکم سابق استرآباد کشته و سرش از تن جدا گردید. پسران محمدحسن خان اسیر میشوندآغا محمد خان با همیاری برادرش پس از درگذشت پدرشان دست به جنگهای پارتیزانی زدند تا آن که خراج آن سال استرآباد توسط آغا محمد خان مورد سرقت قرار گرفت. همین امر سبب جنگ میان فرستادگان کریمخان زند و او شد که در نهایت دستگیر و به تهران برده شد. کریم خان همین که فهمید او دیگر خواجهاست (و بر اساس فرهنگ آن زمان هیچ کس برای یک خواجه ارزشی قایل نمیباشد) امر کرد تا به تحصیل ذخیره آخرت بپردازد و از جاه طلبی دست بردارد. پس از آن به شیراز منتقل شد و در اسارت به سربرد. این روش معمول کریم خان زند بود تا با اسیر نگاه داشتن تعدادی از سران قبیله متمرد خطر شورش را از بین برده و در صورت هرگونه تحرک اسرا را تنبیه نماید. در همین زمان حسینقلی خان در شمال ایران دست به یاغی گری زد. آغامحمد خان که میدانست از سوی کریمخان مواخذه خواهد شد از بیم جان خویش در حرم حضرت شاهچراغ بست نشست؛ پس از آن کریم خان شعری را برای درباریان خواند و از آنها معنی شعر وشاعرش راخواست و چون آنان نمیدانستند یاد او افتاد و از او پرسید واو دانست. مضمون شعر: لعبتی سبز چهر و تنگ دهان بفزاید نشاط پیر و جوان معجر سر چو زان برهنه کنی خشم گیرد کف افکند ز دهان ابوالمظفر چغانی این شعر را در وصف فقاع (آبجو) سروده. بنیان نهادن حکومت قاجاریهآغا محمد خان در ۱۳ صفر ۱۱۹۳ ه. ق. (روز درگذشت کریم خان)، هنگامی که در باغهای اطراف شیراز به شکار مشغول بود، همین که عمهاش او را از مرگ شاه زند آگاه ساخت، فرار کرد و به شتاب خود را به تهران رسانید و در ورامین مدعی سلطنت بر ایران گشت. سپس به ساری و استرآباد رفت و با کمک سران اشاقهباش، براندازی گرگان و مازندران و گیلان را تحت حکمرانی خویش قرار داد. وی در این زمان برای مطیع کردن برادران خود به جنگ با آنان پرداخت و حتی یکبار با شورش برادرش حسین قلی خان تا پای مرگ پیش رفت. ولی سرانجام در بندپی توسط حاجی خان حلال خور و عباسقلی بیگ لاریجانی و چند برادرش نجات یافت و به ساری آمد و تاج سلطنتی را که توسط زرگران ساری ساخته شده بود بر سر نهاد و پایتخت خود را ساری نهاد و به دستور وی جشن نوروز را با تشریفات زیاد برگزار نمودند[نیازمند منبع]. پس از تسخیر شمال ایران بر آذربایجان و کرمانشاهان نیز دست یافت. حکومت زندیه در جنگ و ستیز میان شاهزادگان زند قرار گرفت ولی سرانجام لطفعلی خان زند با همیاری حاج ابراهیم خان کلانتر شیرازی بر تخت سلطنت نشست. آغا محمد خان از آن زمان به مدت ۱۵ سال با لطفعلی خان زند - که جوان بود و شجاع - به جنگ و تعقیب و گریز پرداخت. مهمترین این نبردها، جنگ باباخان برادرزاده آغا محمد خان در سمیرم و محاصره شیراز است. سرانجام آغا محمد خان قدرت نظامی خود را افزایش داد و با کمک حاج ابراهیم خان کلانتر (که به گفته ناصر نجمی معتقد بود لطفعلی خان دلاوری شجاع اما نامناسب برای مملکتداری است و آغا محمد خان قابلیت انجام امور سیاسی را داراست و به این جهت دروازههای شهر را پنهانی برای او گشود) و حمایت لشکر اردلان (کردستان) به سرداری در ۱۲۰۸ ه. ق. وارد شیراز شد. با ورود آغا محمد خان به شیراز، لطفعلی خان به کرمان گریخت. در این جنگها لطفعلی خان مقاومت زیادی از خود نشان داد[نیازمند منبع]. فاجعه تاریخی کرماننوشتار اصلی: کشتار کرمان
مردم کرمان چندبار گرفتار حملات دشمنانه متجاوزان و قتلعام قرار گرفتهاند که آخرین بار آن توسط آغا محمدخان قاجار در سال ۱۲۰۹ هجری قمری صورت گرفت. ماجرا به براندازی دودمان زندیه و پیدایش دودمان پادشاهی قاجار مربوط میشود. در حقیقت مردم این سامان قربانی کشمکش و نبرد سرنوشت ساز دو قدرت داخلی یعنی لطفعلی خان زند آخرین بازمانده پادشاهی زند و آغا محمد خان قاجار بنیانگذار سلسله قاجار شدند. هنوز مراسم خاکسپاری کریم خان (۱۱۹۳هجری قمری) پایان نیافته بود که سران حکومت برای کسب قدرت به کشمکش پرداختند. سرانجام در سال ۱۲۰۳ هجری قمری لطفعلی خان فرزند جعفرخان به قدرت رسید. شش سالی که لطفعلی خان به ظاهر قدرت را در دست داشت جز درگیری با مخالفان کار دیگری نداشت. در این دوران کشمکشهای داخلی زندیه باعث شده بود، سران ایل قاجار که در شمال ایران، نواحی مازندران و تهران و گرگان نفوذ داشتند، به طمع افتاده و به سوی گرفتن قدرت خیزبردارند و پس از آخرین درگیریهای بین لطفعلی خان وآغامحمدخان، خان قاجار به شیراز لشکرکشی کرد و پایتخت آخرین بازمانده دودمان زند را محاصره کرد. دو ماه محاصره، باعث کمبود مواد غذایی برای سربازان و چارپایان قجرها شد و آنها به ناگزیر به تهران بازگشتند. لطفعلی خان به خیال پیشگیری از حمله مجدد وی به کرمان لشکرکشی کرد تا بر آنجا مسلط شود و راه نفوذ خان قاجار را سد کند. اما وی در این حمله موفق نبود و به شیراز بازگشت. این شکست سیاسی آثار بدی در درون نظام زندیه گذاشت و برخی سران و قدرتمندان درون حکومت به دلیل عدم کفایت لطفعلی خان به فکر توطئه علیه وی افتادند. سرانجام با لشکرکشی آغا محمدخان به شیراز، با نوعی حیله جنگی لطفعلی خان شکست خورد و به کرمان گریخت. آغا محمد خان در سال ۱۲۰۶ هجری قمری در عمارت کلاه فرنگی شیراز به تخت نشست. طی دو سال بعد میان این دو رهبر نبردهای پراکنده یی رخ داد تا لطفعلی خان سرانجام در ۱۲۰۸ بر کرمان مسلط شد. این خبر آغامحمدخان را برانگیخت که کار وی را یکسره کند. لذا در تابستان همان سال وی با لشکری مجهز به کرمان حمله برد و با شکست لطفعلی خان کرمان را تسخیرکرد و به کشتار و قتلعام مردم آن دیار پرداخت. بسیاری از مردم را کور کرد و عده زیادی را به طرز فجیعی به قتل رساند. گفتهاند او دستور داد تپهای از چشمان مردم بسازند. عدهای، تعداد کورشدهها را ۲۰ هزار و بعضی دیگر ۷۰ هزار نفر ذکر کردهاند. او سربازانش را آزاد گذاشت که هر بلایی میخواهند بر سر مردم درآورند. لطفعلی خان نیز که به بم گریخته بود توسط حاکم آنجا دستگیر و تسلیم آغا محمد خان شد. به دستور وی ابتدا لطفعلی خان را کور کرده و سپس به طرز فجیعی به قتل رساندند. بدین سان سلسله زندیه به نقطه پایان خود رسید. انتقال مرکز حکومت به تهران و حمله به گرجستانآغا محمد خان پس از فتح کامل جنوب ایران مقر حکمرانی خویش را در تهران مستقر نمود و آن را دارالخلافه نامید در حالیکه پایتخت وی هنوز ساری بود؛ والی گرجستان به پشتوانه همکیشی با روسها اعلام استقلال نمود، بنابراین آغا محمد خان در فروردین ۱۱۷۴ (آوریل ۱۷۹۵) برای نامهای ارسال کرد و اشتباهات گرجیها در طی هشتاد سال گذشته را یاد آوری نمود و اعلام کرد در صورتی که والی گرجستان روابط خود را با روسها قطع و از ایران اطاعت کامل نکند، به آنجا لشکر کشی خواهد نمود. آراگلی خان جواب نامه را نداد و خود را برای حمله مجهز نمود. آغا محمد خان به گرجستان لشکر کشی کرد و با وجود مقاومت گرجیها در این نبرد پیروز شد و آراگلی خان به تفلیس فرار کرد. آغا محمد خان برای یافتن او به تفلیس لشکر کشید. آراگلی خان همراه خانواده و بستگانش از تفلیس به گرجستان غربی گریختند. آغا محمد خان تفلیس را فتح نمود و فاجعه کرمان را در تفلیس تکرار کرد و دستور به قتل و تاراج مردم داد. عده زیادی از روحانیون را در رود کورا غرق کردند و پنج هزار نفر از گرجیها را اسیر و شهر را ویران نمودند. آغا محمد خان پس از غارت مهمات و ذخایر جنگی آراگلی خان، از شهر خارج شد تا به دنبال آراگلی خان برود ولی با دریافت خبر طغیان اهالی شیروان که نمایندهاش را به قتل رسانده بودند،
نظرات شما عزیزان:
|
پيوندها خرید ساعتhttp://">ساعت فروشگاه اینترنتی ساعت دیواری"> فروشگاه اینترنتی ساعت دیواری خرید ساعت دخترانه">ساعت دخترانه تبادل لینک"> تبادل لینک خرید ساعت دیواری">خرید ساعت دیواری
تبادل لینک
هوشمند نويسندگان |
|||
|